سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خدایا! از تو هدایت در گمراهی و بینایی در کوری و راه راست در بیراهه درخواست می کنم . [امام صادق علیه السلام]
 
چهارشنبه 89 شهریور 17 , ساعت 5:58 عصر
خبرنامه دانشجویان ایران:
اخیرا نمایشی با عنوان "اتللو" به کارگردانی عاطفه تهرانی به صورت به سبک فیزیکال و پرفورمنس که بر مبنای حرکات بدن است در تئاتر شهر تهران برگزار می شود.

نمایش « اتللو» که در تالار قشقایی تئاترشهر در حال اجراست نمایشی است که بر مبنای حرکات موزون صورت می‌گیرد و عده‌ای آن را در ردیف رقص‌های باله تعریف می‌کنند.

سبک فیزیکال و پرفورمنس سبکی است که دیالوگی در نمایش وجود ندارد و بازیگر مجبور به استفاده از تمام توان حرکتی در صورت و بدن خود است تا حس خود را منتقل کند و جالب‌تر اینجاست که نمایش‌های شکسپیر همگی بر مبنای دیالوگ‌های سنگین و طولانی است و حذف دیالوگ و تأکید خانم تهرانی بر بیان داستان اتللو – تأکیدی که اکثر کارگردانان این‌گونه نمایش از آن امتناع می‌کنند- حرکات فیزیکی خاصی را پدید آورده است که بی شباهت با رقص های عاشقانه نیست.

این اثر در حالی جایزه بهترین کارگردانی تئاتر را از جشنواره تئاتر فجر دریافت کرده است که این نمایش بیشتر به آثار تولیدی پیش از انقلاب شباهت دارد.

تهرانی درباره ویژگی‌های اثر گفته است: این نمایش بدون کلام است و تاکید ما بیشتر بر حس‌های پنهان در نمایشنامه و شخصیت‌ها بوده است.

از نام این نوع از تئاترها و دیدن تصاویر منتشر شده از این اثر می‌توان نوع اجرا را نیز کاملاً درک کرد، نمایش‌هایی که بر مبنای حرکات موزون صورت می‌گیرد و جدای از مشکل اصلی آن در اختلاط زن و مرد، پوشش‌های نامتعارفی را هم ترویج می‌کنند.

جالب اینکه سحر افتخار زاده طراح لباس این اثر نیز از سوی منتقدان جهانی تئاتر جایزه بهترین طراحی لباس را نیز دریافت کرده است.

به نظر می رسد عده ای سعی دارند تا با اجرای این نوع از سبک برای اجرای آثار عاشقانه به صورت بی کلام و تنها بهره گیری از حرکات بدن نوعی ابتذال را در هنر تئاتر ترویج کنند در صورتی که بن مایه هنر متعالی و پاک است.
 

بحث چالشی هنر امروز چیزی جز فیلم و سینما و موسیقی نیست و هرآنچه که از سروصدای رسانه‌ها به‌گوش می‌رسد و اعتراض مسئولان در آن بیشتر به چشم می‌آید مربوط به این شاخه از هنر است؛ بگذریم که بخشنامه‌ها و قوانینی هم که تصویب می‌شود همه و همه از این هیاهوها تأثیر می‌گیرد.

پیش از این در ضیافت افطار وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با تشکل‌های دانشجویی، یکی از دانشجویان اعتراضی را نسبت به وضعیت نظارت بر تئاتر در ایران مطرح کرد و پاسخی که از دکتر حسینی شنیده شد ابراز تأسف از این کم‌کاری‌ها و اطلاع‌رسانی نسبت به برنامه‌ای بود که از اوایل مهرماه در سطح کشور و در حوزه تئاتر انجام خواهد شد اما اجرای این دستورالعمل چه بازخوردهایی خواهد داشت؟!

و جالب آنکه اعتراض اهالی تئاتر نسبت به قوانین سرسختانه! و ناجوانمردانه! شورای نظارت و ارزشیابی اداره کل هنرهای نمایشی موضوع تازه‌ای نیست اما روی کار آمدن دولت دهم که داعیه‌دار انجام کار فرهنگی گسترده در همه حوزه‌ها است موضع‌گیری‌های جدیدی را بوجود آورد؛ اعتراضاتی چون عدم شفافیت در قوانین، مشخص نبودن اعضای شورای ناظران، عدم توقیف کتبی نمایشنامه‌ها و بسنده‌کردن به توقیفات شفاهی و مواردی از این دست که فعلا با صحت آن‌ها کاری نداریم.

تقریبا 10 روز پیش بود که سجادپور مدیر کل اداره ارزشیابی و نظارت بر سینما در تماسی که با برنامه هفت شبکه سوم سیما داشت از بخشنامه‌ای با موضوع حجاب بازیگران سینما گفت و از عدم ابلاغ آن اما در همین برنامه درست یک هفته بعد صحت چنین بخشنامه‌ای رد شد؛ و البته سجادپور نیز این بخشنامه را مسئله‌ای قدیمی و مربوط به چند سال قبل دانست ولی به نظر می رسد مشکل جای دیگری است.

سجادپور رعایت حجاب بازیگران را راه‌حلی برای پخش تلویزیونی! آثار سینمایی معرفی کرد و این کار را به نفع سینماداران دانست اما آیا مسئله ابتذال در سینما با وعده آنکه فیلم شما در تلویزیون هم نمایش داده خواهد شد برطرف می‌شود؟ آیا کارگردان با وجود شبکه نمایش خانگی که نظارت بر آن هم تفاوتی با سینما ندارد مشکلی برای فروش فیلم خود حس می‌کند؟ اصلاً تهیه‌کننده و کارگردان چه اهمیتی به نمایش فیلم خود در تلویزیون می‌دهند!

جالب آنکه در بحث تئاتر نظارت‌ها به‌گونه‌ای دیگر است! در سال گذشته در بحبوحه حوادث پس از انتخابات در حالی که متهمین این حوادث در دادگاه انقلاب به دروغ تقلب اعتراف کردند، تئاتر گالیله به‌روی صحنه رفت؛ تئاتری که دقیقاً به محاکمه‌ی گالیله اشاره می‌کند و در آن تلویحا دادگاه های انقلاب به سخره کشیده شد و جالب تر اینکه پخش فیلم گالیله از تلویزیون سبب اخراج مدیر مربوطه شد و در حوزه تئاتر برخوردی از مسئولین صورت نگرفت.

مسئله ای که در حوزه تئاتر دردآور است اینکه اولا در چند سال اخیر پیشرفت خاصی در این حوزه دیده نمی‌شود و عمده نمایش ها با هزینه دولت،‌علیه دولت ساخته و اجرا می شوند و البته در حوزه سینما هم به همین شکل است.

بیشتر تئاترها یا اجرای نمایشنامه‌هایی چون هملت، اتللو، مکبث و... هستند -که بارها و بارها در طول سال اجرا می‌شوند- و یا آنکه اقتباسی از همین نمایشنامه‌ها هستند. البته هستند کسانی که نمایشنامه‌های جدیدی را به‌روی صحنه ببرند اما متأسفانه موضوع خیلی از تئاترهای ما بر اساس یأس و ناامیدی است.

جدای از این داستان‌های عجیب و غریب، مشکل دیگری نیز در کارهای پرفروش وجود دارد و آن بازیگر چهره و خصوصاً بازیگر سینمایی است؛ سود سرشار سینما کارگردان تئاتر را هم وسوسه کرده است که از بازیگر سینمایی برای فروش کارهای خود استفاده کند؛ انتخاب نابه‌جایی که مثلاً در «منهای دو» داوود رشیدی شاهد آن بودیم و بازی بسیار ضعیف پگاه آهنگرانی و باران کوثری از ارزش کل کار نیز کاسته بود و بر صحت گیشه‌ای بودن این نمایش تاکید می‌کرد.

البته مشکل بدست آوردن گیشه تنها با بازیگر ستاره حل نمی‌شود! بلکه بیان موضوعات غیر اخلاقی، لباس‌های نامتعارف و غیر اسلامی، دیالوگ‌های سطحی و گاهاً رکیک ابزاری برای جذب مخاطب شده است.
 
به‌نظر می‌رسد وقتی که هنری مخصوص قشری خاص شود نوع نظارت مسئولان هم تغییر می‌کند و آن‌ها احساس آرامش بیشتری می‌کنند؛ همان آرامشی که در سینما بدلیل عام بودن آن نمی‌بینیم! نکته بسیار خنده‌دار اینجاست که عده‌ای از کارگردانان و بازیگران همواره بر نظارت‌های سرسختانه خرده می‌گیرند! آیا عدم نظارت دقیق مسئولان و سهل‌انگاری برخی از آن‌ها، حداقل‌های ارزش ما را تغییر داده است؟! آیا دیدن صحنه‌های رقص زنان، رقص زنان و مردان و رقص مردان در حد شرع و عرف ما بوده است؟! اگر حداقل‌های ما اینجاست که مسائل حادتر و غیراخلاقی دیگری را نیز خواهیم دید و آن روز زیاد دور نیست.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ